نقاشی مینیاتور هندی، ترکیبی از رنگهای غالب و جسورانه
نگارگری مغولی از قرن ۹ به اشکال مختلف خلق میشد، اما دید منسجمی برای آن وجود نداشت.
سبکهای خاصی در قرن پانزدهم شروع به آمیختن کردند، اما نهایتا زمانی که امپراتوری مغول در سال ۱۵۲۶ تاسیس شد، مینیاتورهای هندی هم شکلی خاص به خود گرفتند. نگارگری مغولی هند، ترکیبی از رنگهای پررنگ و جسورانه مورد علاقه نقاشان هندی است.
در این آثار خطوط ظریفی که نقاشان ایرانی استفاده میکردند، دیده میشوند و نشانی از هنرمندان اروپایی مانند آلبرشت دورر نیز وجود دارند. مینیاتورهای آنها مثل امپراتوریشان، از هند، فارس و اروپا نشات گرفته تا چیز کاملا جدیدی را به نمایش میگذارند.
شاید باورتان نشود که نگارگری مغولی تا چه اندازه دقیق و زیبا بوده است.
اتفاقا برخی از پادشاهان آن زمان مغول به مینیاتور و نگارگری علاقهمند بودند و در زمان خود، این هنر را برای حکومتشان به اوج رساندند. ما در این مطلب از مجله هنری مارسین قصد داریم داستان شکوفایی نگارگری مغولی هندی را برایتان شرح دهیم؛ در ادامه همراه ما باشید و با هنری که هنوز هم تاثیرش در جهان معاصر باقیست، بیشتر آشنا شوید.
تاریخچه و ویژگی های نگارگری مغولی
نگارگری های مغول، نقاشیهای کوچک با رنگ روشن و بسیار دقیق بودند که بیشتر برای نشان دادن نسخههای خطی و کتابهای هنری استفاده میشدند. اما علیرغم اندازههای کوچکشان، بسیار دقیق هستند و بعضی از خطوط با استفاده از قلمموهای تک مو رنگ شدهاند.
به عنوان مثال شاهزاده با شاهین (۱۶۰۵_۱۶۰۰) تخیلی کوچک است، ولی پرِ پرنده، حلقه موی شاهزاده، حیوان خانگی و حتی صحنه شکار شیرهایی که روی تزئینات لباس او هستند را به شکلی دقیق به نمایش میگذارد. در این مینیاتورها برای نشان دادن سایهها و چشم انداز واقع بینانه، از رنگ و جزئیات و جزئیات فوق العادهای بهره میگرفتند.
همچنین به چهرهها حالت ایستا میبخشیدند و فقط گاهی برای نشان دادن دو بعدی بودن تصاویر، آنها را به نوعی به شکل بیحرکت میکشیدند.
اما بگذارید کمی دربارهی زمینه رشد هنرمندان و نگارگری مغولی برای شما بگوییم. مغولها در قرون ۱۶ تا ۱۸، در شمال هند مستقر بودند و به عنوان یکی از پرنفوذترین رژیمهای آسیا حکومت میکردند.
این امپراتوری بیشتر هندوستان، افغانستان و پاکستان امروزی را تحت پوشش خود قرار داد و تا سال ۱۷۰۰، با حدود ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان، قدرتمندترین نیروی اقتصادی در جهان بود.
فراتر از توان نظامی و اقتصادی، این امپراتوری همچنین لحظهای سرنوشت ساز برای هنر هند بود.
امپراتوری مغول در سال ۱۵۲۶ توسط امپراتور بابور، از نوادگان چنگیز خان تاسیس شد و به دلیل معماری مجلل تاج محل مشهور بود. با این وجود در آن زمان، باغات مغول، فضاهای دیواری نفیس و پر از گل، استخر، پرنده و زیبایی وجود داشتند.
ناوینا نجات حیدر، سرپرست بخش هنر اسلامی موزه هنر متروپولیتن، میگوید که “زیبایی هنر مغول بسیار یکپارچه است، از معماری تا نقاشی (و نگارگری مغولی هند) گسترش مییابد.
بنابراین نقاشی و باغها با یکدیگر ارتباط دارند. به علاوه، عشق مغول به طبیعت و مشاهده گیاهان در دنیای واقعی، ارتباط نزدیکی با نمایش گیاهان در نقاشی دارد.
” بسیاری از باغهای مغول به عنوان میراث جهانی یونسکو حفظ شدهاند.
یونسکو باغهای شالیمار لاهور را به عنوان “اوج بیان هنری مغول” توصیف میکند. این باغها به طور برجستهای در نگارگری مغولی هند شکل میگیرند و هر دو نشان از جستجویی برای اصلاح و لذت زیبایی شناسی امپراتوری دارند.
ولی این اصلاحات فوری بسیار دور و بعید به نظر میرسیدند. چند دهه اول امپراتوری ناپایدار و آشفته بود.
در قیام سال ۱۵۴۰ در افغانستان، پسر بابر مجبور شد از دادگاه خود فرار کند و به دنبال کمک نظامی باشد. وی در دربار پارسی صفوی در قزوین پناه گرفت و در آنجا نقاشی ایرانی را از نزدیک تجربه کرد. وی چنان شیفته این کار بود که وقتی سرانجام در سال ۱۵۵۵ منطقه خود را پس گرفت، دو نقاش ایرانی به نامهای میر سید علی و عبدوس صمد را با خود به هندوستان آورد.
بر اساس داستانها، میر سید علی یک مسابقه چوگان را به صورت کامل با تیرهای دروازه و چهار سوارکار، روی یک دانه برنج به تصویر کشید و کاملا مهارت خود را ثابت کرد.
ولی استخدام نقاشان تصمیمی اتفاقی نبود. همانطور که تاریخ نگاری به نام جی. ام روگرز، در کتاب خود در مورد نقاشی و مینیاتور هندی گفته است که “با در نظر گرفتن وضعیت محاصره شده همایون و وضعیت ناپایدار هند، استخدام دو نقاش گران قیمت در حالی که هنوز در تبعید بودند، سرمایه گذاری قابل توجهی بود. ”
این دو هنرمند تا آخر عمر در دربار ماندند و به همایون کمک کردند تا آتلیهای متشکل از بیش از ۱۰۰ نقاشی را اداره کند.
این هنرمندان روزهای خود را با به تصویر کشیدن نسخههای خطیِ داستانهای عاشقانه ایرانی و حماسههای هند، مانند مهاباراتا، همراه با صحنههایی از زندگی درباری سپری میکردند. به عنوان مثال “جهانگیر با توزین شاهزاده خرم در برابر طلا و نقره (۱۶۱۵)”، صحنهای مجلل است که پسر امپراتور را در پانزدهمین سالگرد تولد خود نشان میدهد، که بر روی صندلی از طلا و یاقوت نشسته و توسط جواهرات، خنجرها و نگهبانان احاطه شده است.
اوج این امپراتوری در دوران پسر همایون، معروف به اکبر بزرگ بود. او از سال ۱۵۵۶ تا ۱۶۰۵ حکومت کرد و زمان فوق العادهای را به هنر و نقاشی و نگارگری مغولی اختصاص داد.
اگرچه ادعا میشد بی سواد است، اما دربار خود را پر از شاعران و نقاشان کرد، آنها را به بحثهای روشن فکرانه تشویق میکرد و از معماری باشکوه حمایت مالی میکرد. او در برابر مذاهب بردبار بود و همین موضوع صلح بی سابقهای را برای امپراتوری به ارمغان آورد. به ندرت میتوان پادشاهی را یافت که تا این حد به هنر اهمیت بدهد.
وقتی اکبر در سال ۱۶۰۵ درگذشت، کتابخانه شعر، فلسفه و نقاشی او، بیش از سه برابر مبلغی که برای ساخت شهر فاتح پور سیکاری هزینه کرده بود، ارزش گذاری شد.
پسر و جانشین اکبر، امپراتور جهانگیر، یک وسواس حتی بیشتر و یک جانبه در نقاشی داشت. راجرز از او به عنوان “پرخور بصری” یاد میکند و این اشاره به واقعهای دارد که وقتی مردی در حال مرگ، از جهانگیر کمک خواست، او به آن فقیر کمک نکرد.
در عوض از نقاشان خواست که از چهره لاغر او یک پرتره بکشند! داستانهایی از این دست، نحوه ارتباط نزدیک نقاشی با دربار و در نتیجه تمایلات امپراطور را نشان میدهد. درواقع علاقه و بودجهی مالی همایون و فرزندان وی بود که نقاشیهای دربار به شکل مینیاتورهای مغول و به همراه بالاترین نوع از ظرافت، شناخته شدند.
ویژگیهای خاصی وجود دارند که سبک نقاشیِ شکوفای دربار را توصیف میکنند. شخصیتها ثابت هستند، اما رنگ نقاشیها پر جنب و جوش و پر از زندگی است. رنگهای واضح، روشن و جواهری مانند، رنگهای خیره کنندهای را که هنوز در مینیاتور هند معاصر محبوب هستند، تداعی میکنند.
شاهزاده در باغ (۱۵۹۰)، یک تصویر معمولی است که در آن شاهزاده و اطرافیانش برای دریافت هدیه در میان گلها و درختان ظریف منتظرند. پرترههای پیچیده پرندگان و گلها، صحنههای باغ و شکار سلطنتی همه سوژههای رایج هستند.
در اثر سنتورا (۱۶۰۵)، با دقت یک گل به تصویر کشیده شده است؛ یا خروس بوقلمون آورده شده در جهانگیر (۱۶۱۲) را میبینیم که با زحمت تمام پرهای پرنده، برجستگیهای پاهای آن و پراکندگی گلهای ریز، همه در یک قاب تزئین شده از نقوش، نشان داده میشوند.
هر کار کوچک به مهارت فنی بسیار زیادی نیاز داشت.
قبل از اینکه هر نقاشی انجام شود، کاغذ را به اندازه لازم میبریدند و آنقدر صیقل داده میشد تا هیچ جوهری جذب مواد نشود.
سپس کار بر اساس طراحی و رنگ آمیزی، تقسیم بندی میشد و گاهی بسیاری از هنرمندان مختلف، در خلق یک تصویر به یکدیگر کمک میکردند. هنرمندان برای اعتبار خودشان نیز به طور انفرادی کار میکردند، اما نقاشیهای عظیم، هنوز هم نتیجه همکاری بین چندین هنرمند و چندین کارگاه بود.
پرترههای این هنرمندان، اغلب آنها را با عینک نشان میدهد و اکثر نقاشی های مینیاتور مغولی هند، توسط هنرمندان جوان تکمیل شدهاند. بنابراین این سطح از جزئینگری نشان میدهد که چشمان خستهای که از آنها بیش از حد کار کشیده شده، به راحتی نمیتوانند به خلق اثر بپردازند.
جوهرهای غنی اکثرا از مواد معدنی مانند نمکهای مس ساخته میشدند.
گاهی نیز از منابع بیولوژیکی مانند حشرات، برای ایجاد رنگ زرشکی استفاده میشد. شاید باورکردنی نباشد، ولی احتمالا رنگ زردِ واضح و مشخص موجود در نقاشی، از ادرار گاوهایی بود که از برگهای انبه تغذیه میکردند.
با مرگ امپراطور اورنگ زیب در سال ۱۷۰۷، سنت نگارگری مغولی رو به زوال بود.
از طرفی با تضعیف آن، سه فرهنگی که امپراتوری بر اساس آن بنا شده بود، یعنی هند، ایران و اروپا، نقاشیهایی خود را پس گرفتند. بسیاری از آثار، در مالکیت خصوصی مقامات هندی ناپدید شدند. شاه ایرانی دهلی در سال ۱۷۳۹، برخی از آثار این هنر را به عنوان غنیمت به ایران بازگرداند.
البته مقدار زیادی مینیاتور توسط شرکت هند شرقی و نمایندگان آن به لندن برگردانده شدند. امروزه موزههای انگلیس برخی از بهترین مجموعههای مینیاتور را در خود جای دادهاند.
امپراتوری مغول ممکن است مدتها از بین رفته باشد، اما مباحث زیبایی شناختی را پشت سر گذاشته که این روزها در هند همچنان پابرجاست.
علاقه به باغهایی به سبک مغول، هنوز در شبه قاره ثابت است و کارهای معاصر مانندRaqib Shaw’s Garden of Earthly Delights X (2004)، رنگهای اشباع شده و جزئیات ریز مینیاتورهای هندی را زنده میکنند.
تاثیر این ژانر حتی بیش از آن که تصور میکنید، گسترده است. یک نمایش جذاب جدید در موزه گتی در لس آنجلس، ارتباط شگفت آوری بین نگارگری مغولی و آثار رامبراند را بررسی میکند. در آن ۲۲ نقاشی که رامبراند، از امپراتوران مغول ساخته را در کنار تصاویر مشابه آن زمان امپراتوری میگذارند و متوجه شباهت عمیق آنها میشوند.
در پایان
مجموعه مارسین با فعالیت در حوزه های مختلف هنری و همچنین خرید صنایع دستی،سعی دارد با بررسی آثار هنری در سراسر دنیا و بررسی تاریخی این اثار جهت بالا بردن سطح اطلاعات مخاطبان خود گامی مفید بردارد.