هنر
تاثیر پدیده هنر بر اندیشه و حس عاطفی انسان امری بدیهی است و براین اساس هنر در چگونگی روابط عمومی و تحول و دگرگونی آن نقش کلیدی دارد.
بیشتر از یک قرن است که به مرور زمان هر چه وسیعتر، موضوع تحقیق و پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت زیبایی شناسی یا هنر توسط افلاطون و ارسطو در چهارچوب اخلاق و سیاست بیان شده و از نظر آنها یک پدیده اجتماعی است. مسلماً هنر طی قرون گذشته موجب حرکت و تحولات روحی انسان شده است، ولی این تحولات کاملاً در پژوهشها و اندیشههای زیباییشناسی مورد بررسی قرار نگرفته است.
لزوم شناخت کاربرد هنر بررسی و تحقیق در مورد چگونگی پدیده هنر شده است. هنر از یک طرف تحت تأثیر شرایط فعالیتهای مختلف اجتماعی یا Anesthe que و از طرف دیگر عامل ساختار و تحول اجتماعی Esthetique است.
Praudhon فیلسوف سوسیالیست فرانسوی و Comete جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی، هنر را نتیجه عملکردهای مختلف فعالیتهای اجتماعی میدانند و این عملکردها را Ane sth tique مینامند. پیدایش پدیده هنر از چگونگی رابطهاین عملکردها شکل گرفته است. در این رابطه تأثیر بسیار روشن و غیرمستقیم سازمان اجتماعی کاربر هنر که بسیار سریع ولی پنهان است مورد مطالعه قرار میگیرد.
این تأثیر که مبنای آن، کش و ریتم پدیده هنر شعر، موسیقی، تجسمیو رقصی است، قابل ملاحظه و بررسی است. ارشیتکت Semper در بررسی خود سعی کرده است تحولات تاریخی هنر تجسمیرا از شکل های بدوی تا مدرن با تفکیک کردن سه مورد در این تحولات دنبال کند. 1- کاربرد اثر هنری 2- مواد بکارگیری 3- تکنیک و روش ساخت
بررسی و تحقیقات جامعهشناسها بر روی اقوام و سرزمینهای مختلف نشان میدهد که در دوران گذشته فرمهای هندسی یا تناسبات ساده و قرینهسازی فقط یک میل و رضایت هنرمند نبوده و از روحیه او سرچشمه نگرفته است، بلکهاین شکلها میتواند به لحاظ شرایط ابزار کار پدید آمده باشند و تکنیک و ابزار کار این فرمها را به هنرمند تحمیل کرده باشد. همانطور که در هنر دستی بافندگی تقلید یک میوه یا گل باید از اجتماع مستطیلهای کوچک صورت گیرد و بیشتر اتفاق افتاده که لزوم کاربرد یک ابزار از تقلید یک شی حقیقی یک شکل خیالی ایجاد کرده است.
به طور کلی، کار سرچشمه مستقیم عنصر اساسی در هنر شعر، موسیقی، تجسمیو رقص بوده، عامل مشترک و ارتباطی همه هنرها ریتم است. تحقیقات روانشناسی هنر نتوانسته برتری ریتم را در هر یک از هنرها مورد بحث قرار دهد. ضربههای دستآوازی را تداعی میکند، آواز حرکت دست یا بدن را باعث میشود. بنابراین پدیده هنر در جامعه بدوی زاییده کار دسته جمعی است مانند بافندگی، لگدکردن، چرخاندن آسیاب، دانه کوبیدن، درو کردن، ماهیگیری، شکار . . . و غیره. و در این فعالیتهای عمومی و اجتماعی برای به دست آوردن حداکثر بهره و سرعت باید یک هماهنگی و نظم در حرکت و صدا ایجاد گردد و این حرکت و صدا در تحول خود تبدیل به هنر رقص و موسیقی میگردد.
در بررسی تأثیر هنر بر روابط عمومی باید تأثیر هنر و تأثیر روابط اجتماعی و عمومی به طور دو جانبه مورد پژوهش و تحقیق قرار گیرد. گسترش ماشین و صنعت از یک طرف و پیشرفت پژوهشهای علمیو عملی از طرف دیگر منتهی به تغییرات کل جهان و روابط اجتماعی شده است. در اینجا این سوال مطرح میشود که در این تحولات چه رابطه جدیدی بین تمدن معاصر و هنر و دیگر فعالیتهای اساسی به خصوص فعالیتهای تکنیکی انسان برقرار شده است.
امروزه ریتم و حرکت کار یا عوامل به وجود آورنده پدیده هنر با گشوده شدن مرزها و ارتباطات سریع، جهانی شده است و دیگر این ریتم بومیو یا قومینیست و همچنین ارتباطی تنگاتنگ توسط وسایل ارتباط جمعی در بین جوامع مختلف با فرهنگهای گوناگون برقرار شده است. که براساس آن فرم هنر متحول و دگرگون شده و تأثیر این هنر متحول و جهانی بر روابط عمومی و اجتماعی باعث ایجاد حرکتها و ریتمها و رفتارهای جدیدی شده است.
لذا در بررسی و تحقیق این واکنشها باید رابطه هنر و شغل، هنر و فامیل، هنر و طبقه اجتماعی، هنر و سیاست، هنر و مذهب، هنر و علم مورد مطالعه قرار گیرد. بخصوص با استقلال اقتصادی و فکری در جامعه، زیبایی از چهارچوبهای مشخص و شناخته شده در اجتماعی خارج شده و به صورت یک عامل ارتباطی درآمده است. بنابراین از نظر انسان هر آنچه که بخواهند با او ارتباط عاطفی و فکری برحسب نیازهای درونیاش برقرار سازد زیباست. البته تأثیر پدیده هنر بر اندیشه و حس عاطفی انسان امری بدیهی است و براین اساس هنر در چگونگی روابط عمومی و تحول و دگرگونی آن نقش کلیدی دارد.
دکتر مجتبی الهیاری
تنظیم: هومن بهلولی